سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/5/11 | 1:26 عصر | نویسنده : امیررضا

matne farsi 4 عکس های عاشقانه با متن فارسی (3)                                     ازصورتت نقاشی کشیده ام،همانطورکه دلم میخواست باشی،حالاچشمهایت فقط مرا میبیند ولبخندهمیشگیت لحظه های نبودنت رامیپوشاند، فقط مانده ام هوس بوسیدنت را چه کنم.....




تاریخ : یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/5/3 | 12:13 صبح | نویسنده : امیررضا

matne farsi 8 عکس های عاشقانه با متن فارسی (3)




تاریخ : یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/5/3 | 12:12 صبح | نویسنده : امیررضا

matne farsi 4 عکس های عاشقانه با متن فارسی (3)




تاریخ : یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/5/3 | 12:11 صبح | نویسنده : امیررضا

یه پدری , یه روبات دروغ سنج میخره که با شنیدن دروغ سیلی میزده تو گوش دروغگو تصمیم میگیره سر شام امتحانش کنه پدر: پسرم، امروز صبح کجا بودی؟ پسر: مدرسه بودم روبات یه سیلی میزنه تو گوش پسره پسر: دروغ گفتم، رفته بودم سینما پدر: کدوم فیلم ؟ پسر: داستان عروسکها روبات یه سیلی دیگه میزنه تو گوش پسره پسر: یه فیلم سکسی بود پدر: چی ؟ من وقتی همسن تو بودم نمی دونستم سکس چیه روبات یه سیلی میزنه تو گوش پدره مادر: ببخشش عزیزم،هرچی باشه اون پسرته روبات یه سیلی میزنه تو گوش مادره




تاریخ : یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/4/27 | 12:7 صبح | نویسنده : امیررضا

                

بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند ،

چون من که آفریده ام از عشق

جهانی برای تو !




تاریخ : یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/4/21 | 11:37 عصر | نویسنده : امیررضا

داستان انسان. خـــــر، ســــــگ، میمـــــون


 خدا خر را آفرید و به او گفت:
 تو بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد. و همواره برپشت تو باری سنگین خواهد بود. و تو علف خواهی خورد و از عقل بی بهره خواهی بود
و پنجاه سال عمر خواهی کرد و تو یک خر خواهی بود. 
خر به خداوند پاسخ  داد: 
 خداوندا! من می خواهم خر باشم،اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است. پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد 

 
 خدا سگ را آفرید و به او  گفت:
  تو نگهبان خانه انسان خواهی بود و بهترین دوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد.تو غذایی را که به تو می دهند خواهی خورد و سی سال زندگی خواهی کرد.تو یک سگ خواهی بود. 
 سگ به خداوند پاسخ  داد:
 خداوندا! سی سال زندگی عمری طولانی است.کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را برآورد...
 
 
 خدا میمون را آفرید و به  او گفت:
 و تو از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد و بیست سال عمر خواهی کرد.و یک میمون خواهی بود. 
 میمون به خداوند پاسخ  داد:
 بیست سال عمری طولانی است، من می خواهم ده سال عمر کنم. و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد. 
 
 و  سرانجام خداوند انسان را آفرید و  به او گفت:
 تو انسان هستی.تنها مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره زمین.تو می توانی از هوش خودت 
 استفاده کنی و سروری همه موجودات را برعهده بگیری و بر تمام جهان تسلط داشته باشی.و تو بیست سال عمر خواهی کرد. 
 
 انسان گفت:
سرورم!گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است.آن سی سالی که خر نخواست، آن پانزده سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده. 
 و  خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد... 
 
 و از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند!!! 
 و پس از آن،ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می کند، و مثل خر بار می برد.
 و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد...!!!

 و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به خانه آن دخترش می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند...!!

 



تاریخ : یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/4/21 | 11:20 عصر | نویسنده : امیررضا
تفاوت دختر در ایران و آمریکا:
آمریکا:
جنس: دختر
مکان: شمال اورگان، غرب ولایات المتحده
سن: بین بیست تا بیست و پنج
تحصیلات: فوق لیسانس رشته زیست شناسی، لیسانس بیوشیمی، دانشجوی دکترای میکروبیولوژی
موضوع پایان نامه: تاثیر میکرو ارگانیک های هوازی در محافظت گیاهان شاخه کریپتوناموس در برابر گرمایش جهانی
یک صحنه در حال فعالیت: دراز کشیده روی سینه، پاها باز … در حال فیلمبرداری از تغییرات سبزینه یک گیاه 4/5 سانتی متری در اراضی حفاظت شده نوادا… به مدت 7 ساعت.
نوع لباس: شلوار جین..کفش کوهنوردی..تی شرت سفید با نوشته Peace Now
نوع آرایش: ترم سوم دانشگاه فهمید مانیکور پدیکور چیست!!
قد: مایکل جکسون منهای 20 سانت
تاثیر وزنی: روی کاپوت بیفتد موتور پایین می آید
تعداد اس ام اس دریافتی: روزی سه تا
موضوع قالب اس ام اس: “رسیدی خونه عزیزم؟”
موضوع جالب روی دست: موی بلند در ناحیه ساعد
موسیقی مورد علاقه: کانتری
بیماری یا نارسایی: عطسه زیاد موقع طلوع آفتاب
محتویات داخل کوله: دستمال کاغذی، گوشی موبایل بلک بری، لپ تاپ، دفتر یادداشت، عینک دودی، دو سه تا خودکار، یک هندبوک رفرنس گیاه شناسی.. بلیط مترو
ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــران :
جنس: دختر
مکان: شمال غرب تهران، ایران
سن: بین بیست تا بیست و پنج
تحصیلات: فوق دیپلم برق شاخه الکترونیک ، دانشجوی لیسانس کامپیوتر شاخه نرم افزار
موضع پایان نامه: تاثیر زبان برنامه نویسی C پلاس پلاس بر روابط دختر و پسر
یک صحنه در حال فعالیت: دراز کشیده به پشت روی تخت، با خودکار اشعار ترانه های جدید روی ساعد دست نوشته می شود.
نوع لباس: شلوار پلنگی گشاد، تی شرت مشکی با عکس “50 سنت” ، کتانی به سایز 52
نوع آرایش:
لب : بریتنی
مو: کامرون دیاز
تتو ابرو: آنجلینا جولی
سایه: شقایق فراهانی
قد: یک چهار پایه + 20 سانت
تاثیر وزنی: روی کاپوت ماشین بیفتد…. دوباره بر می گردد بالا !
تعداد اس ام اس دریافتی: روزی 265تا
موضوع جالب روی دست: جای تیغ روی مچ
موسیقی مورد علاقه: هیوی متال
محتویات داخل کوله: کبریت، چاقو، ام پی تری پلیر، گیم دستی پلی استیشن، لاک ناخن، استون، رژ، جزوه دانشگاه،مهره مار، یک اتود، سی دی آهنگ های رضا پیشرو و زدبازی، یک بسته اولترا لایت



تاریخ : یادداشت ثابت - دوشنبه 92/4/18 | 11:52 عصر | نویسنده : امیررضا

روزے مے رسَـد کـِہ دَر خیال خُـود

 

جای خالے ام را حِس کـُـنے

 

دَر دِلَت با بغض بگـُویے :

 

" ?اش اینجآ بود "

 

اما مَـ?? دیگـَـر

 

بـہ ??ـوآبَت هَم نِمے آیَم!!

 

 




تاریخ : یادداشت ثابت - دوشنبه 92/4/18 | 11:48 عصر | نویسنده : امیررضا

مرا یا بهشت را....

چقـــــــــدر خوشحـال بود شیطـان

 

وقتـــــی سیبــــــــ را چیــــــدم

گمـــان می کـــــــــرد فریبــــــــــــ داده استــــــــ مـــــــــرا...

نمی دانستـــــــ تـــو پرسیــــده بـــودی؛

مــــــــرا بیشتـــــــــر دوســـــت داری یا مــــــــاندن در بهشــــت را...؟

 




تاریخ : یادداشت ثابت - دوشنبه 92/4/18 | 11:34 عصر | نویسنده : امیررضا

افسوس...

به تو که فکر می کنم

 


بی اختیار


به حماقت خود لبخند می زنم


سیاه لشکری بودم


در عشق تو


و فکر می کردم بازیگر نقش اولم …


افسوس…

 

 

 




  • سامان | اخبار | خرید اینترنتی