پيام
+
کجا و در پس کدام پرده اي؟
ابرها را به دعاي باد نشسته ام
شب دشتم که ماهم آرزوست
تشنه ى کويرم و سرابم التماس
.
.
دردهايم پر و بالم شکسته است
و به خاکستره روزهاي آتشم نشسته ام
فواره بودم و سرنگون شدم
ز فراز بر فرودم و بالم آرزوست
.
.
ديريست که بالين سرم سنگ تو شد
گر سنگ نميزدي تنم کجا بخفت؟
من چنگ زدم و تو سنگم زدي به چنگ
غنيمتي ست زير سرم که مانده يادگار تو....

.:آيينه:.
94/7/29

«خنده بازار»
اميررضا @};-
«خنده بازار»
يکي از شعرامه که خيلي دوسش دارم, اميدوارم شمام خوشتون بياد
«خنده بازار»
@};-
نگارستان خيال
بسيار زيباست
تنهائيام
خيلللي قشنگه
تنهائيام
و به خاکستره روزهاي آتشم نشسته ام. خيلي خوب گفتين
«خنده بازار»
لطف دارين خانم مهساخانم
«خنده بازار»
مرسي خانم پارميدا
monaღ
زيبا بود امير اقاااااااااااا@};- @};-
بلور رويا
زيبا بود...
«خنده بازار»
مرسي مناخانم. لطف داري
«خنده بازار»
سپهرجان ممنونم داداش
«خنده بازار»
سلام.خوبم مرسي
«خنده بازار»
سپاس خانم زهرا خانم
«خنده بازار»
ايشالله همه خوشحال باشن. خب خلوتيه اينجا دلائلي داره که وخت ندارم بش بپردازم, تازه دوستان از انتقاد کردن ناراحت ميشن.
«خنده بازار»
منم ب همين نتيجه رسيدم:D
«خنده بازار»
اهوم.
«خنده بازار»
مرسي سپهر جان
«خنده بازار»
باتشکر از خانم ها هور و سحربانو
«خنده بازار»
@};-
در انتظار آفتاب
ابرها را به دعاي باد نشسته ام ... زيباست... آفرين...
«خنده بازار»
و به خاکستر روزهاي آتشم نشسته ام
«خنده بازار»
مرسي خانم محمدي
«خنده بازار»
پشت فرمونم ميام پارسي. :D
در انتظار آفتاب
ابرهاي احساسم را به دست باد سپرده ام تا آشفتگيم را بر زمين و زمان ببارند... اين جمله از متنتون به ذهنم رسيد... خلاقيت داشت اين نوشتتون
«خنده بازار»
خوبه , خوشحالم که اين متن زيبام ب ذهنه شما رسيد
«خنده بازار»
@};-
تنهائيام
سلام اميرخان, فيداتون عالين, شعراشو خودتون ميگيد؟
«خنده بازار»
سلام, ممنون, بله بااجازتون, لطف داريد
«خنده بازار»
@};-
تنهائيام
شعراتون خيلي زيبان جناب اميررضا. با اجازتون اين شعرو نوشتم به بابام دادم ايشونم خيلي خوششون اومد.
«خنده بازار»
مرسي پارميدا خانم. شما و بابا لطف دارين. @};-
«خنده بازار»
@};-
لابراکا
@};-
«خنده بازار»
@};-