پيام
+
گر چه دوريم زهم,
فاصله گرچه مرا از شب تو دور نمود,
گرچه محروم ز دستان تو و بوي توأم,
ليکن اين فاصله قدريست که مقدار تورا ميرزد

کلبه تنهايي*مريم*
94/6/3
«خنده بازار»
اميررضا @};-
«خنده بازار»
توهم هنو بيداري آناهيتا؟ واي هروخ اومدم اينجابودي, معتاد شدي رفتتتت.خخ
«خنده بازار»
تااينوخت بيدار موندن خيلي بده. منم گاهي مجبورم بيدار بمونم. آره واسه مواقع بيکاري خوبه ولي ن تا اين حد. خب ورزشم ميشه کرد
«خنده بازار»
متنه فيدم چطوره حالا؟بگي واسه مهنا گفتي يه کف گرگي ميام تو چشات. خخخ
«خنده بازار»
همه فيدايي که زيرش کامنت زدم و اسمم هستو خودم گفتم. مرسي که تشويق ميکني
«خنده بازار»
بابا ورزشکار, حالا کمربندت چه رنگيه؟ خودم قهوه اي
«خنده بازار»
واقعا بخدا. خب شعر و متن ادبي زياد دارم.
«خنده بازار»
مشکيه يني؟ خب واسه دخترا با زردم ميشه آموزش داد. ولي من هم قهوه ايه دارم هم مشکي
«خنده بازار»
من کمربنده شلوارمو ميگم.خخخخ. خوبه ادامه بده. موفق باشي ايشالله. من بدنسازي کار ميکردم, الانم گاهي تو خونه وسيله دارم, ورزش ميکنم
«خنده بازار»
مگه چنسالته که اينهمه کمربند گرفتي و... ؟
«خنده بازار»
چيو اگه نمردي؟ مگه قراره بميري؟ خخخ. با عزرائيلم تماس داري؟
ستاره جان
حرف نداشت بينظير بود@};- مثل هميشه دستت طلاست اقا امير،خوشبحال طرف=)
ستاره جان
مدال کشوريه رياضي براي چه مسابقه اي اوردي آناهيتا؟
ستاره جان
اره 23 تا که چيزي نيست:D ...ميدونم داخل کشور منظورم اينه که دقيقا چه مسابقه اي بود؟
«خنده بازار»
من 3سالم بود ماي بي بيم ميکردن.خخخخ
ستاره جان
اهان نشنيدم دربارش فکر کردم منظورت المپياده اخه وقتي مدرسه ميرفتم خيلي تو خط المپياد بودم،بهرحال موفق باشي
«خنده بازار»
آخه تو شهره ما 3ساله ها تو شلوارشون جيش ميکنن. ياد نمتونن بگيرن.خخخ
«خنده بازار»
منم از دورانه بارداريه مادرم بوکس کار ميکردم, لگدم ميزدم تو شکم مامان. :D
«خنده بازار»
خب شوخيه ديگه. شب بخير خدافظ
«خنده بازار»
اوهوم. واسه خنده گفتم. شما از ابتدا کامنتارو بخونيد متوجه ميشيد
نگارستان خيال
بسيار زيبا ......استعداد شما ستودنيست .
نگارستان خيال
به نظرم خط سوم شعر مفهوم نيست جناب خنده بازار
«خنده بازار»
ليکن ميزان اين فاصله به نسبت علاقه اي که بتو دارم و قدري که تو داري,کمه و ارزششو داره اين فاصله
«خنده بازار»
خوهاش ميکنم, شمالطف دارين. هرچه را ازدل برآيد لاجرم بردل نشيند
نگارستان خيال
خط سوم رو عرض کردم جناب....
نگارستان خيال
شايد اين طور بايد نوشته ميشد ....و ....جا افتاده .گرچه محروم ز دستان تو ...و...بوي توأم,
نگارستان خيال
@};-
«خنده بازار»
خط سومو نگرفتين واقعن؟ اينکه خيلي گويا و شفافه. يني چون ازت دورم از وجودت محرومم.خيلي آسونه که
نگارستان خيال
منظور شما رو متوجه شدم در مورد نظم شعر صحبت ميکنم
«خنده بازار»
متوجه منظورتون نيستم
«خنده بازار»
ها, يه واو کم گذاشته بودم. حباسم نبوده.خخخ. الان درست شد
نگارستان خيال
مرسي
«خنده بازار»
خواهش ميکنم. موقع تايپ اينو ننوشتم ولي ميخوندمش, بعدم ميگفتم خدايا کجاش ايراده. خخخ
در انتظار آفتاب
گرچه محروم زدستانِ تو و بوي توام... بسيار زيباست احسنت@};-
«خنده بازار»
مرسي خانم محمدي شما لطف دارين
«خنده بازار»
@};-
در انتظار آفتاب
انتظار آفتاب:|
«خنده بازار»
ببخشيد خب, خانم محمدي, @};-
«خنده بازار»
@};-
HamRaZ
:-/ اخي.....
«خنده بازار»
@};-
«خنده بازار»
ن والا, يباره غيب شدن
«خنده بازار»
حتمن درگيره کلاساشه, ميادش ايشالله
«خنده بازار»
اين فيدم جديده ولي افتاده پايين, اين کامنت جهت فيد بالا اوردنه و ارزشي ديگري ندارد.خخخ
نگارستان خيال
@};-