پيام
+
باتو مهتاب شبي غرق گناهي بودم
فارغ از هردوجهان يا که الهي بودم
درسرم موج تو طوفان وتلاطم ميکرد
همه شيداي تو در سير نگاهي بودم
من بهشت تو ندادم به دوصدجنت دوست
شيوهء چشم تورا بندهء راهي بودم
ناوک چشم تو بر ديده ى من سرمه کشيد
باد گيسوي تورا خرمن کاهي بودم

«خنده بازار»
94/5/21
«خنده بازار»
امــــيــــررضـــــا @};-
«خنده بازار»
الان درست شده. مردم تا درستش کردم. خخخخ
در انتظار آفتاب
بح بح زيبا بود:)
«خنده بازار»
مرسي. نظر لطفتونه
«خنده بازار»
مرسي اجي انتظار. مرسي خانم کوثرخانم
«خنده بازار»
سلام انتظار.خوبي دادا
«خنده بازار»
خوبم مرسي. روزاي جمعه هميشه بعدازظهر تا شبشو دمغم.نميدونم واس چي
«خنده بازار»
شعره چطوره انتظار؟ خودم که خيلي خوشم اومده ازش. ايکون لوس شدن.خخخخ
«خنده بازار»
بيا بيرون از فاز غم. غم بسه شادش کن. من برم شام....
سبحان.
من بهشت تو به صد وعدهء جنت ندهم..
«خنده بازار»
مشکل چيه؟
«خنده بازار»
انتظار جان تموم شد عزيز
«خنده بازار»
باي
«خنده بازار»
سلام ، کسي هست که حوصلش سررفته باشه؟
«خنده بازار»
سلام کوثر
«خنده بازار»
مرسي خوبم فقط نميدونم چرا ايقد خوابم مياد!!!!
«خنده بازار»
ديشب با ... تا حدود يک ونيم حرف ميزدم بعدم ديگه تا 3 خوابم نبرد، ولي خو ديرم بيدار شدم نميدونم چراامشب اينجوري ام
monaღ
واس همون
«خنده بازار»
واس چي مونا؟
«خنده بازار»
مگه من گفتم....مه؟ که اينو ميگي،خخخخ
«خنده بازار»
@};-
monaღ
خوبم
«خنده بازار»
خيلي خوبه
«خنده بازار»
کوثرخانم نيستين.کجاهايي؟
«خنده بازار»
اونجا کجاس اونوخ؟خخخ
«خنده بازار»
کدوم جاده؟ها. جاده روياها
«خنده بازار»
فک کردم تو جاده اي داري ميري مسافرت
«خنده بازار»
انگارکتک خورت ملسه انتظار، خيلي دوس داري بزننت؟
«خنده بازار»
باز اين عليرضا اومد گير داد ب عکسا، خو ميخواي چي بذارم که ب متن بخوره، يني عکسي که مثه سايه هست هم ايراد داره؟؟؟؟ والا شما ديگه نوبرين بخدا
«خنده بازار»
خو همش ميگي نزن، خخخخ، حالا چرا فقط ب سيدا؟
||عليرضا خان||
خورشيد از زير همين سايه ها سر ميزنه
«خنده بازار»
سلام کوثرخانم،من که بقول خودت سيد نيستم،ازشمام مبارک، مبارکه همه ي شيعيان و مريدان مولا علي ع باشه ايشالله
«خنده بازار»
يني منظور از خورشيد ،همون گنده کاره ديگه؟؟؟؟ چه ربطي داره؟ آخه کسيکه ميخواد باديدن ي عکس اينجوري خراب شه همون بهتر که خراب شه، اصن بره گم شه
«خنده بازار»
خانم کوثرخانم ،شما از گشت و گذار سيرشدين ايشالله؟؟
«خنده بازار»
اميرهميشه راست ميگه، مرسي پارسا
«خنده بازار»
ماشالله، يني ايشالله ماشالله بهت بگيم،خخخخ، پارسال کجايي دادا؟
||عليرضا خان||
خورشيد در اينجا يعني حقيقت ... خلاصه عقل من ميگه نبايد جوون مسبامان اينجور تصاوير رو بازنشر بده ..شما کار خودت رو بکن و نظر شخصيتو تعميم نده به همه
«خنده بازار»
چطور شما ميخواي همه مثه شما فک کن؟ البته من فقط عکسو چون شب مهتابي بود گذاشتم،من نميخوام نظرمو به همه قالب کنم،هرکسي نظري داره
«خنده بازار»
خب ايشالله همه خوش باشن، اما در چارچوب القاعات بعضيا
«خنده بازار»
عرشي اصن شوخيه جالبي نبود، اگه فقط من مردم و احساس دارم بيايد احساسمو نابود کنيد،مگه من چي گفتمه که اين حرفارو ميزني؟ عليرضاکه خيلي وقته عينک بدبيني زده و محاسنو نميبينه و شعر به اين زيبايي رو بامهتاب قشنگ عکس نديده اما اون دوتا مورچه رو گوشه تصوير ديده و....، همه به ماکه ميرسن .....، حال آدمو خراب ميکنيد،آخه ب شمام ميگن دوست؟؟؟ ااه
||عليرضا خان||
امير جان من بخاطر سوال تو وارد بحث شدم گر نه هميشه با يه مخالف زدن نظرمو عنوان ميکنم و تا حالا هم کسي رو مجاب نکردم به تاييد نظراتم
«خنده بازار»
گناه تو و بيرون نداره، ولي اگه من گناهي کردم شمارو جاي من نميبرن جهنم. اصن بهشتي که آدماي اينجوري بخوان توش برن من نخواستم، من ي شعر گفتم و عمل گناهي تو شب مهتاب نکردم،اما شماگناه کردي چون راحت تهمت زدين.
«خنده بازار»
عرشيا من هميشه تو جمع هسم و خيليم حاليمه، تو شعر يا نثراي ادبي ، نويسنده احساس خودشو بيان ميکنه و گاهي تو اشعار خيلي از بزرگان شعر و ادب طرف اومده معشوقشو خداي خودش خطاب ميکنه،آياميشه گف ايشون کافر بوده؟؟ پس اين يه شعره که گفته گناه ميکرديم،ممکنه اون گناه غيبت کردن باشه.چقدشما منفي بافي
«خنده بازار»
ثابت کن که خط دوم بااحساس منافات داره، اوج احساسه بنظرم
«خنده بازار»
خط يا مصرع اول هم ميخواسم بگم باتو ديداري داشتم درشب مهتاب و بواسطه ي اين شوق ديدار ازهردوجهان و خداهم غافل بودم...، اين ديدارو ب گناه دونسم. نه اينکه توشب مهتاب فلان کارو....، اصن در شان من نيست عرشيا، من يه حساب ديگه هم رو تو هم عليرضا بازکردم اينجا و به هردوتون ميگم داداش، من دوس ندارم کسيو تخريب کنم و از نقد مغرضانه بدم مياد
«خنده بازار»
گاهي مسايلي پيش مياد که از اينجااومدنم پشيمون ميشم، اگه دوس داريد من برم، بخدا چن بار خواسم امانتونسم،يبارم فيد گذاشتم که مخالفاي رفتنم چن برابر موافقا بودن،شايد 10برابر، يني فقط ي نفر موافق بود برم،منم به همهبچه ها اينجا عشق ميورزم و همه رو دوس دارم و احساس ميکنم اينجا خواهر و برادريم،از اون حرف ....کاناداتم خيلي بدم اومد،اين حرفا در شان هيچ کدوم ازما و محيط اينجا نيست.منم نه بچه قرتي ام نه بي
«خنده بازار»
اصالت،وخداروشکرميکنم که هميشه سعي کردم راه درستوبرم، فقط با خشک و مقدس بازي و تحميل عقايد بشدت مخالفم،هرچيزي چارچوبي داره و من هيچ وقت از چارچوب اينجا خارج نشدمه.تمام
عرشيا تکN
نظرات=صفر
«خنده بازار»
واعظان کاين جلو در محراب و منبر ميکنند_چون به خلوت ميروند آن کار ديگر ميکنند_ مشکلي دارم ز دانشمند مجلس باز پرس_توبه فرمايان چرا خود توبه کمتر ميکنند
«خنده بازار»
چرا کامنتاتو پاک کردي؟ همون نظراي خودتو مساوي با صفر قرار دادي
«خنده بازار»
گاهي بعضي ميان ي کامنتايي ميذارن زير فيدت که بجاي تشويق يا انتقاد درست ميان تخريبت ميکنن
نگارستان خيال
@};-
«خنده بازار»
مرسي@};-
عرشيا تکN
باز اين فيد اومد بالا:) / گاهي هم دلت نميخواد انتقاد بشي(و فقط تظاهر انتقادپذيري رو ميکني) :)
«خنده بازار»
آخه شعر به اين قشنگي دلت مياد تورو خدا؟ عکسشم که دوتا سايه هستن ديگه، :)
عرشيا تکN
شاعري که شعرهاي خودش را تحسين ميکند:)
«خنده بازار»
کاش شعراي تورم ميديديم عرشيا جان
عرشيا تکN
ما در حد شعر نيستيم:) منتقديم:)
«خنده بازار»
خخخخ، خو وختي شعر نميتوني بگي ديگه انتقادت يني چي؟ :)
عرشيا تکN
چه ربطي داره؟ مگه منتقداي فيلم خودشون فيلم ميسازن؟:|
«خنده بازار»
تو راست ميگي عرشيا، اين شعرو اصلا نبايد از همون اولش ميگفتم.
عرشيا تکN
بهت برخورد؟:| خب به جهنم:|
عرشيا تکN
لوس بازي درمياري :|
«خنده بازار»
نه،اصن مهم نيس،اينو گفتم که ديگه بحثش تموم بشه. خيلي مودبي،موفق باشي
عرشيا تکN
نه تو لوس بازي در مياري:-) بچه نشو:) باي
«خنده بازار»
لووس بازي نيس عرشيا، خو انتقادتو بگو چيه؟ اينکه کلي يچيزي بگي که نميشه که
نگارستان خيال
@};- زيبا و موزون
عرشيا تکN
من انتقادمو قبلا گفتم/ نپذيرفتي پاک کردم/ يادته؟
«خنده بازار»
مرسي مهساخانم.
نگارستان خيال
@};-
«خنده بازار»
اوهوم، واسه عکس بود، فک ميکنم،
«خنده بازار»
@};-
عرشيا تکN
گل لگد ميکردم تا حالا يه برج ساخته بودم ميلياردر شده بودم:| باي
«خنده بازار»
باي که باي عزيزم. من نظرخودمو ترجيح ميدم
عرشيا تکN
خودپسندي ديگه نميشه کاريش کرد
«خنده بازار»
دقيقا
عرشيا تکN
دخيخا
«خنده بازار»
جدي؟
عرشيا تکN
آره
«خنده بازار»
آرواره
«خنده بازار»
مخالفه چي؟ عکس يا متن؟
«خنده بازار»
بيت آخرشعرو تغييرش دادم تا خالي شده باشه از....
نگارستان خيال
@};-
« لنگرودي »
با عكس موافق نيستم
«خنده بازار»
جدي؟