پيام
+
قطره اشکي که چو مي درشب ساغرکردم/
همهء قافيه ام بود که در بيت توشاعرکردم/
بخداسنگ اگربود چو مومش ميکرد/
اين همه گريه که من پيش تو کافرکردم/

شاه توري
93/6/5
«خنده بازار»
امــــيــــــــررضـــــــا @};-
2-خوشمزه
سلام شعررو خودتو گفتيد؟
«خنده بازار»
سلام.بااجازتون
2-خوشمزه
بسيارزيبااحسن@};-
«خنده بازار»
ممنونم.شمالطف دارين @};-
«خنده بازار»
من هر وقت برم تو لک شعر خودش مياد تو ذهنم. امشب تو لکم
2-خوشمزه
عاليه.خداروشکرکه اين استعدادرو داريد
«خنده بازار»
خداروشکر ميکنم واز شمام بابت تشويقتون ممنونم
2-خوشمزه
@};-
«خنده بازار»
نميدونم چرا اينقدر اينجا خلوت شده. اونم تو تابستون.ادم احساس ميکنه اومده تو يه قطار با 50تا واگن اما فقط 10 نفر مسافر داره که اونام همه خوابن
زندگي رسم خوشاينديست
با عرض معذرت شعر شما هم مثل شعر آقاي احساني نيا ايراد وزن و قافيه داشت.:-|
«خنده بازار»
بگيد ممنون ميشم
«خنده بازار»
شعر اقاي احساني نيا اصلا نه وزن داشت نه قافيه. اول ايرا قافيه رو بگيد خواهشا
«خنده بازار»
اومدين حتما بگيد.منتظرمB-)
«خنده بازار»
...
«خنده بازار»
مرسي عمو. فعلا که بهش ايراد گرفته دوستمون. اما خودسم نفهميد کجاش ايراد داره. فقط فرمودن ايراد دارهع. :D
«خنده بازار»
اره. خب همينجا گفتم و نوشتم. الان درسش کردم
عرشيا تکN
O_o
«خنده بازار»
عرشيا تو بگو
عرشيا تکN
من ميگم خاک ورچوک
«خنده بازار»
بين شاعر و ساغر فرقشون ي فتحه و کسره هستش. من از خيلي شاعراي بزرگ مثه فردوسي ديدم که وقتي مجبور بودن استفاده کردنه. مثلا يجايي فردوسي ، سخن رو با صمه اورده که بايد سخون خونده بشه . تو شعر کتايون با اسفندياره که ميگه : مرا خاکسار دو گيتي مکن/ از اين مهربان مام بشنو سخن. اين حالته
«خنده بازار»
نه جدي. کحاش ايراد قافيه داره؟
عرشيا تکN
شعر سپيد کار ميکنم /زاين شنگول بازيا سربه در نميارم
«خنده بازار»
نه بابا درسته. گيجم کردينا
«خنده بازار»
خب همون. شعرم عاليه. شما بد خوندينه. چندبار بخوني ريتمس مياد دستت
«خنده بازار»
ايناکه دوتاش يکيه. هههه
«خنده بازار»
خب اگه سخون درسته پس چرا همون فردوسي جايي ديگه ميفرماد: ستيزه بجايي رساند سخن/ که ويران کند خانه هاي کهن./ چرا اينجا با فتحه اوردشه؟
«خنده بازار»
عمو جواب بده. افرينتم پس نگير داداش. خافظم داره همچين مواردي. فرداميذارم واست. مهم حروف اصلي کلماتن هرچند حروف فرعي که همون فتحه و کسره و ضمه هستن هم اگه هم قافيه باشن بهتره. البته من عمران خوندما
عرشيا تکN
:(
«خنده بازار»
عرشي نبينمت ناراحت. :)
«خنده بازار»
اخرش تو دق ميکني ميميريا B-)
زندگي رسم خوشاينديست
ظاهرا مصرع اول رو تصحيح کردين که وزنش درست شده. مي مونه مصرع دوم که با سه مصرع ديگه نميخونه و مثلا بايد ميشد: همه ي قافيه ام بود که شاعر کردم. اينجوري وزن هرچهار مصرع ميشد فعلات فعلات فعلات فعلات. ولي الان وزن مصرع دوم ايراد داره. در مورد قافيه ها هم هموني که عمو اسکندر گفت درسته. شاعر و ساغر هم قافيه نيستن و شعر فردوسي هم فرق فوکوله با اين شعر. چون سخن و مکن هم قافيه هستن. سوال ديگه نبووووود؟B-)
«خنده بازار»
چشم.مرسي.درست ميشه.
عرشيا تکN
بميرم راحت بشم:(
زندگي رسم خوشاينديست
@};-
«خنده بازار»
خدانکنه عرشي